Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-03@07:33:03 GMT

ناصر خسرو؛ نو و مدرن پس از 1000 سال

تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۴۹۳۸۵

ناصر خسرو؛ نو و مدرن پس از 1000 سال

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- وقتی از ادبیات 1000 سالۀ ایران سخن می‌گوییم برخی گمان می‌برند بر سَبیل اغراق و گزافه است مثل هزار پا که واقعا هزار پا ندارد اما آن قدر پا دارد که برای بیان بسیاری از عدد 1000 استفاده می‌شود. (چه تشبیهی!)


   نام و یاد ناصر خسرو اما نشان می‌دهد هزار سال، تمثیل و گزافه‌گویی نیست کما این‌که این روزها یادآور زادروز این حکیم فرزانه در سال 383 خورشیدی است؛ بیش از 1000 سال قبل و چون 87 سال در این جهان زیست نزدیک به هزار سال پیش هم از این دنیا رفته اما شعر و سخن او که مالامال از توصیه به دانش و خرد و قبول مسؤولیت است همچنان تر و تازه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


   می‌دانیم که ناصر خسرو از مُبلّغان جدی فرقۀ اسماعیلیه بود و به همین سبب خلیفۀ فاطمی او را «حجت جزیرۀ خراسان» لقب داد ولی در اشعار به تبلیغ ایدیولوژی نمی‌پردازد و حتی در دایرۀ خیال محدود نمی‌شود و تجربه‌های زیسته و مشاهدات خود در سفرهای طولانی به قسمت‌های مختلف ایران، شام، آسیای صغیر، مصر و سودان و بسیاری نقاط دیگر را نقل می کند و خود نیز گفته است:


  نصیحت ز حجت شنو که او همی
  تو را زان چشاند که خود می‌چشد


   مراد ناصر خسرو این است که آنچه می‌گوید خوانده‌ها و شنیده‌های او نیست بلکه تجربه کرده و به اصلاح امروز زندگی زیستۀ اوست؛ چشیده است و می‌چشاند.


   کسی که تا 43 سالگی تصدی دبیری داشته و مباشر امور مالی بوده و زندگی مرفهی داشته و خصوصا اهل رباب و شراب بوده ناگهان همه را ترک می‌کند و باقی عمر را یک سر صرف سفر و مشاهده و کسب معرفت های جدید می‌کند و به انسانی بدل می‌شود که یک‌جا بند نبوده هر چند به خاطر عقایدی که داشته او را در سال‌های آخر عمر عملا در درۀ یمگان بدخشان دربند می‌کنند و در همان تنگنا چشم از جهان بر می‌بندد.


   این نوشته به قصد چند یادآوری است:


    نخست این که چنان که اشاره رفت، وقتی از سابقۀ هزارساله سخن می‌گوییم یگانه شاهدان ما فردوسی و رودکی نیستند، ناصر خسرو قبادیانی هم هست.


   دوم این که ناصر خسرو یک متفکر بزرگ بوده و کارنامۀ او تنها درشعر خلاصه نمی‌شود اما وجه درخشان‌تر همین است که با شاعران دیگران کاملا متفاوت و از آنان متمایز است. چرا که حاصل دانش و تجربۀ اوست نه به قصد مدح این و آن. چندان که خود به صراحت گفته است:


  من آنم که در پای خوکان نریزم
  مر این قیمتی دُرّ لفظ دری را 


    این بیت هم برگرفته از همان اشعار مشهور است که حیف است فرزندان ما نیاموزند و از بر نداشته باشند:


  نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
  برون کن ز سر باد خیره سری را


  بری دان ز افعال، چرخ برین را
  نشاید نکوهش ز دانش بری را


  هم امروز از پشت بارت بیفکن
  میفکن به فردا مر این داوری را


  چو تو خود کنی اختر خویش را بد
  مدار از فلک، چشم نیک اختری را


   به چهره شدن چون پری کی توانی؟
   به افعال، ماننده شو مر پری را
.....
تا به جایی می‌رسد که من آنم که بر پای خوکان نریزم....


  ناصر خسرو 1000 سال قبل درد را شناخته بود: دوری از دانش و چاپلوسی و نیز نپذیرفتن مسؤولیت و زمین و زمان را مقصر شناختن.


   وجه سوم برای این نوشته هم این است تا بدانیم او در جهان‌گردی بر مارکوپولو مقدم است چرا که مرد ایتالیایی 250 سال بعد دست به سفر زد و تازه اصالت گفته‌های او محل مناقشه است و برخی می‌گویند بعضی از روایت‌ها را از زبان دیگران در قهوه خانه می‌شنیده و خود سفر نکرده اما دربارۀ مکان‌هایی که ناصر خسرو دیده و راه‌هایی که پیموده به تازگی تحقیقی انجام شده که نشان می‌دهد در نقل ها چقدر دقیق و صادق بوده است.


   نکته چهارم هم این دریغ که در روزگاری آدمی در اندازه و آوازۀ ناصر خسرو نماد فرقۀ اسماعیلیه شناخته می‌شده که اهل شعر و خرد و دانش بوده و اندک زمانی بعدتر حسن صباح با الهام از این فرقه بر حکومت‌ها شورید و دهشت و وحشت به جان همگان انداخت.


   از هر آیین و مسلک امکان قرائت‌های گوناگون وجود دارد چندان که یک چند ناصر خسرو حجت آن است و روزگاری حسن صباح چنین مدعایی داشت. اولی اهل کلمه و استدلال بود و دومی از تبار شمشیر و ارهاب.


   از آثار ناصر خسرو سفرنامۀ او که گزارش سفر 7 سالۀ اوست یک مبنع بی بدیل از دنیای 1000 سال پیش است و در کتاب‌هایی چون زادالمسافرین و وجه دین باورهای ایدیولوژیک خود را شرح می‌دهد اما نوبت به شعر که می‌رسد او را وارسته و رها و پر از نکته‌های ناب می‌بینیم:


بترس سخت ز سختی چو کار آسان شد
که چرخ زود کند سخت، کار آسان را


ز چیزهای جهان هر چه خوار و ارزان شد
گران شده شِمُر آن چیزِ خوار و ارزان را


میانه‌کار همی باش و بس کمال مجوی
که مَه تمام نشد جز ز بهر نقصان را


همین بیت آخر و نفی کمال‌جویی یک آموزۀ مدرن است که پس از 30 سال تبلیغ موفقیت به معنی کمال‌جویی، بشر امروز دوباره به آن رسیده است: میانه‌کار باش!

* پارسال هم دربارۀ ناصر خسرو نوشته بودم اما آن مطلب از منظر سفرنامه بود و این یادداشت بازنشر آن نیست و نکات و اشعار مشترک در هر دو نیز اندک است. هر گاه بازنشر باشد به احترام مخاطب یادآوری می‌کنم.

 

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۴۹۳۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگ‌زاده!

به گزارش "ورزش سه"، این روزها بخش قابل توجهی از حاشیه‌های فوتبال ایران نه از زمین چمن مسابقه بلکه از برنامه‌های فوتبالی تغذیه می‌شود.

سناریو: یک بازیکن بازنشسته به یک برنامه دعوت می شود و مجری برنامه با طرح سوالات بعضا نادرست و اغراق آمیز، آن پیشکسوت را به دام رسانه ای خود می اندازد تا پاسخی بدهد که در فضای مجازی دیده شود و به اصطلاح وایرال شود . پرمخاطب بودن البته هیچ مغایرتی به اصول اخلاقی ندارد و این مسئله را نمی توان مورد نقد قرار داد، اما آنچه مورد نکوهش است قطعا بی حرمتی و بی احترامی به قهرمانان و پیشکسوت‌های فوتبال است که سالها با عملکرد درخشان خود شادی را به خانه اهالی فوتبال آورده اند.

نکته قابل توجه اینکه در این برنامه ها یک شوخی با یک پیشکسوت برجسته فوتبال می شود (که معمولا هم در برنامه حضور ندارد)، برنامه تمام می شود، مهمان برنامه و مجری به خانه‌های خود می روند اما سناریوی اصلی پس از آن شروع می شود که در فضای مجازی به واسطه این شوخی مخاطیان فرصت را برای بامزگی بیشتر غنیمت می‌شمارند و توهین ها آغاز می‌شود.

بخشی از این فضا معلول این است که در دوران بازی برخی از پیشکسوتان فوتبال، فضای مجازی فراگیر نبوده است و چندان به مانند فوتبالیست‌های امروزی مورد توجه قرار نمی گرفتند و درنتیجه، متاسفانه با احترام به تمامی پیشکسوتان ارزشمند فوتبال ایران، تعداد بسیار اندکی از آنها هستند که هرزمان که جلوی دوربین قرار می گیرند، با کری خوانی و شوخی‌های نامرتبط سعی در دیده شدن و جلب نگاه مخاطبین دارند.

اگر سخت پیگیر فوتبال باشید، این روزها می بینید که بخش زیادی از پست‌های پرمخاطب فوتبال در فضای مجازی مربوط به همین شوخی‌های سطح پایین تعلق دارد که اتفاقا یکی از مجریان بسیار مشهور اغلب در مرکز این اتفاق حضور دارد. 

امروز هاشم بیگ زاده ستاره سابق تیم ملی  در گفت وگو با برنامه صبحگاهی شبکه دو حاضر شد و وارد این ماجرای تکراری شد . این رفتار پرتکرار درحالی از هاشم بیک زاده مشاهده می شود که طبق آنچه که ما از آن مطلع هستیم، برخی از پیشکسوتان از این شوخی‌های او و طرح خاطرات گذشته به شدت دلخور هستند.

اما طبیعتا تمام تقصیرها را نمی توان بر گردن پیشکسوتی که بعنوان مهمان برنامه دعوت شده، انداخت و بخش قابل توجهی از این تقصیر متوجه مجریان برنامه‌های فوتبالی  هم می شود.امروز مجری برنامه به مصاحبه اختصاصی خسرو حیدری کاپیتان سابق باشگاه استقلال با آنتن اشاره می کند و  به هاشم بیک زاده، مهمان برنامه، می گوید که "خسرو گفته از سیتی پیشنهاد داشته." و درادامه پاسخ هاشم بیک زاده باعث می شود که به نوعی بی احترامی به خسرو حیدری ستاره سابق تیم ملی و کاپیتان سابق باشگاه استقلال صورت بگیرد و هردو با لحنی تمسخر آمیز به این اشاره می کنند که صحبت‌های حیدری خلاف واقع است.

ویدئو: 331667ویدئو: 331665


طبیعی است که بی احترامی به خسرو حیدری به عنوان اسطوره باشگاه استقلال و یک فرد موجه با ۹ فصل حضور و ثبت نزدیک به ۶۰ پاس گل و کسب عناوین قهرمانی متعدد، کار جالبی نیست، ضمن اینکه خود سئوال هم واقعی نیست.

خسرو حیدری در مصاحبه خبرساز هفته پیش خود با آنتن اصلا اشاره ای به این نکرد که از منچستر سیتی پیشنهادی داشته است، بلکه صرفا گفت بواسطه عملکرد خیلی خوبش در بازی با الجزیره در ورزشگاه آزادی، چون مالکان باشگاه منچسترسیتی و الجزیره مشترک بودند، به او گفته شده که منچسترسیتی او را می خواهد و هیچ صحبتی از پیشنهاد باشگاه منچسترسیتی به استقلال بابت جذب خسرو حیدری به میان نیامد.

هرچند که اگر چنین پیشنهادی هم بطور رسمی از منچسترسیتی به استقلال داده می شد، چندان دور از ذهن نبود، چون باشگاه منچسترسیتی در آن زمان در ابتدای حرکت رو به رشد خود قرار داشت و کیلومترها با ورژن کنونی منچسترسیتی گواردیولا فاصله داشت و از طرفی، خسرو حیدری هم بی اغراق می توان گفت که در آن زمان، بهترین دفاع راست و وینگر راست آسیا بود که با پاس گل‌های متعددش یکی از ستاره‌های نسل طلایی استقلال بود و بعنوان بهترین پاسور تاریخ باشگاه استقلال، بارها عملکرد درخشانی را از خود با پیراهن استقلال و تیم ملی در عرصه‌های بین المللی به جای گذاشته بود.

هرچه که هست این روزها دو ضرب المثل در فضای فوتبالی خیلی در ذهنمان مرور می شود، "یک کلاغ چهل کلاغ کردن" و "مرغ همسایه غازه". ضرب المثل اول اشاره به سوالات خلاف واقع و اغراق آمیز مجریان فوتبالی درراستای دیده شدن مصاحبه هایی که می کنند، دارد و ضرب المثل دوم نیز به توهین و بی احترامی است که بعضا به پیشکسوتان برجسته در این برنامه‌های فوتبالی صورت می گیرد، اشاره می کند. .متاسفانه، ما همواره فکر می کنیم که فوتبالیست‌های کشورهای دیگر از ما مستعدترند و ما شایسته هیچگونه دستاوردی در سطح بین المللی نیستیم، این درحالی است که بازی کردن بازیکنان ایرانی در تیم‌های معتبر اروپایی مورد جدیدی نیست و بارها در گذشته اتفاق افتاده است و هم اکنون نیز چند ستاره از تیم ملی کشورمان در باشگاه‌های بزرگ خارجی بازی می کنند.


این را باید درنظر بگیریم که اگر مدیریت فوتبالی به روش صحیح و اصولی آن پیاده سازی شود و استعدادیابی درست و به موقع در کشور صورت بگیرد، چندان دور از ذهن نخواهد بود که بین ۱۰ تا ۱۵ بازیکن بعنوان نماینده ایران در لیگ جزیره بازی کنند. شاید اگر استعدادیابی درست در فوتبال ما صورت می گرفت، خسرو حیدری و مجتبی جباری بعنوان دو ستون نسل طلایی استقلال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، در بهترین باشگاه‌های اروپایی بازی می کردند و یا مهدی طارمی بجای اینکه گزینه اینترمیلان باشد، به عنوان گزینه اصلی خط حمله رئال مادرید، سه شنبه شب برابر بایرن مونیخ بازی می کرد.


درپایان بار دیگر باید بگوییم که این شوخی ها که از حد سادگی گذشته اند و بعضا مبتذل نیز شده اند، متاسفانه جز لاینفک برنامه‌های فوتبالی شده اند و درشرایط فعلی، به نوعی یک فضیلت تلقی می گردند و بایستی که با فرهنگ سازی و برخورد مناسب جلوی تکرار این فضاها و بی احترامی ها را گرفت و از طرف دیگر، برنامه‌های فوتبالی هم سعی کنند که با به اشتراک گذاری مطالب داده محور و تلاش در حل معضلات فوتبال، درراستای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران گام بردارند.

سروش سلماسی

دیگر خبرها

  • بازگشت پسر ناصر حجازی به استقلال
  • خسرو غفوریان کیست؟
  • تصاویر جنجالی؛ پدر مهران غفوریان افسر ساواک بود؟!
  • تصاویر پدر ساواکی مهران غفوریان
  • آمادگی سرمایه گذار برای ساخت مدرن ترین شهربازی در نیشابور
  • برای رهایی از مشکلات ترافیکی باید به سمت استفاده از فناوری‌های مدرن حرکت کرد
  • یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگ‌زاده!
  • بیک زاده: پیشنهاد منچسترسیتی به خسرو حیدری؟ من اگر جای او بودم می پذیرفتم! / فیلم
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • ببینید | ۱۴ اردیبهشت سالروز درگذشت ناصر چشم آذر